یکشنبه 13 آگوست 2017 در 10:43
مروری بر وضعیت شهرداری تهران به بهانه انتخاب شهردار جدید-بخش ۱
۱. الگوی برنامهریزی غیرشفاف و رانتی؛
نظام بودجهریزی فعلی در شهرداری تهران، بسیار متمرکز است و مناطق و نواحی نقشی بسیار اندک در آن دارند. بهطور کلی فرایند تعریف پروژههای عمرانی سازوکار مشخصی نداشته و در مواردی پرشمار این پیمانکاران و سوداگراناند که پروژههای شهری را تعریف میکنند. نگاهی به ذینفعان اصلی این پروژهها، این مسئله را کاملاً مشخص مینماید؛ در یک نمونه خاص افزایش سرسامآور قیمت زمین در اطراف دریاچه چیتگر میتواند نشان دهد ذینفعان اصلی پروژه مذکور چه کسانی بودهاند.
الگوی فعلی کارکرد شهرداری تهران را از سازمانی عمومی خارج و به بنگاهی اقتصادی تبدیل نموده که به خاطر هزینههای هنگفت ناشی از شفاف نبودن فرایندها و پروژهها، دائماً به فکر افزایش درآمد از راه شهرفروشی است. در حالی که قرار بوده شهرداری بهعنوان نهادی عمومی، به اموری مشغول شود که بازار و بخش خصوصی قادر به انجام آن نبودهاند.
این الگوی برنامهریزی، نظام تخصیص منابع بودجهای شهر را نیز دچار مشکل نموده بهگونهای که اولویتها مورد توجه قرار نگرفتهاند. بهعنوان نمونه بودجه افزایش ایمنی اماکن که از خدمات اصلی شهرداری تهران است و عدم توجه به آن در چند ماه گذشته منجر به حادثه پلاسکو شد تنها ۱۵.۶ میلیارد ریال بوده است. در حالی که بودجه کمک به ساخت و توسعه مساجد و اماکن مذهبی کارویژه قانونی شهرداری تهران نبوده ، ۱۵۱.۷ میلیارد ریال بوده است . بودجه ستاد سد معبر شهرداری تهران نیز ۴۲ میلیارد ریال بوده است.
۲. انحراف سازمان از انجام وظایف اصلی؛
در طی این ۱۲ سال شهرداری تهران بصورت مداوم شعار تبدیل سازمان خدماتی به نهاد اجتماعی را سر داده است که البته در صورت پیادهسازی صحیح میتوانست تحولی مهم در اداره شهر تهران تلقی شود. اما متأسفانه این اتفاق نیفتاد و شهرداری روز به روز از انجام وظایف اصلی خود دورتر شده است. بهعنوان نمونه بر اساس گزارشهای خود شهرداری تنها ۱۴ درصد از پسماندهای تولید شده در تهران از مبدأ تفکیک میشوند، این در حالی است که معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان بودجه دارد و بجای اینکه به بهبود فرهنگ شهرنشینی و در این مورد مثلاً تفکیک زباله بپردازد، آن را صرف اموری میکند که بیشتر جنبه هوادارخری داشته و معلوم نیست چقدر بازدهی دارند.
در حوزه فضای سبز نیز بررسیها نشان میدهد سرانه فضای سبز در کشورهای توسعه یافته بین ۲۰ تا ۲۵ متر مربع است اما در شهر تهران عددی در حدود ۱۵.۵ مترمربع برای هر نفر است. این در حالی است که سرانه فضای سبز موجود نیز از توزیعی بسیار نامتوازن برخوردار است؛ به گونه ای که بافت فشرده مسکونی در بخشهایی از تهران مانند مناطق ۷، ۱۱، ۱۰ و ۱۷ موجب شده تا این بخشها از سرانه مطلوب برخوردار نباشند و شهرداری هم اهتمامی به ایجاد فضای سبز در این مناطق پر تراکم ندارد. پارکهای ایجاد شده عموماً در مناطق مرفهنشیناند که این تمایز خود از مصادیق تبعیض است. در مورد همین پارکها بنا به آمار اعلامی معاونت وزارت راه، طی دهه گذشته ۴۰۰۰ هکتار از باغات تهران که ریههای تنفسی شهر بودهاند نابود شده و قسمتی از جای آنها را پارکهای کوچک و غیرمؤثر در برابر آلاینده ها پر کرده است. دلیل این عدم توازن درحالی مشکلات بودجهای عنوان شده که درآمدهای شهری در موارد متعدد صرف مسائل غیرمرتبط از قبیل کمک به فعالیتهای خاص فرهنگی شده است.